Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»
2024-04-30@06:57:22 GMT

مادر و دختر پتویی در زندان شاه

تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۰۷۳۰۳

به گزارش سرویس وبگردی سازمان صدا وسیما  او را به جرم اینکه فقط چند اعلامیه امام‌خمینی(ره) را نوشته بود به کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند و در مقابل چشمان مادرش مرضیه دباغ (حدیدچی) که از مبارزان شجاع و انقلابی بود، به نحو بسیار بدی شکنجه کردند. همراه با رضوانه دباغ، روایت‌هایی از شکنجه‌های ساواک در کمیته مشترک خرابکاری را مرور می‌کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شکنجه دختر برای اعتراف گرفتن از مادر

من در همان سن نوجوانی پیام‌‎های حضرت امام(ره) را که از رادیو عراق پخش می‌شد روی کاغذ می‌نوشتم. با کاربن، از آنها کپی می‌گرفتم و به‌صورت مخفیانه در مدرسه توزیع می‌کردم. زمانی که ساواک برای تفتیش به خانه ما آمد، دست‌نوشته‌هایی از اعلامیه‌های امام‌خمینی‌(ره) در منزل‌مان پیدا کرد. آنها را نوشته بودم تا در مدرسه توزیع کنم. مأموران دستخط من را شناسایی کردند.در آن زمان مادر به‌دلیل جراحت‌های بدنی در اثر شکنجه در بیمارستان و تحت نظر ساواک بود. وقتی من را دستگیر کردند، مادر هم به زندان برگردانده شده بود و ساواک می‌خواست از طریق شکنجه دادن من، مادر را مجبور به اعتراف کند تا اسامی دیگر نیروهای انقلابی را به ساواک لو بدهد.

حیله کثیف

مادر انواع شکنجه‌های جسمی را تحمل کرده بود، از خاموش کردن سیگار روی بدنش گرفته تا نشاندن روی صندلی برقی، کلاه مسی و... آنقدر شکنجه شده بود که زخم‌های بدنش عفونت پیدا کرده بود اما شنیدن فریادهای من زیر شکنجه ساواک، برای او سخت و غیرقابل‌تحمل بود. در خاطرات مادر هم می‌شنویم که از این کار ساواک به‌عنوان «حیله کثیف» یاد می‌کند. شب تا صبح شکنجه ‌شدم و صدای ضجه‌های من به گوش مادر می‌رسید. آنقدر برای مادر سخت بود که به التماس کردن افتاد. به در و دیوار می‌کوبیده و می‌گفته: «رضوانه کاری نکرده، بیایید من را شکنجه کنید.»

مادرم توان ایستادن نداشت

ساواک می‌خواست مادرم را به حرف بیاورد که البته موفق نشد. بعد از شکنجه‌های فراوان، من را به بیمارستان بردند. حدود ۱۰یا ۱۲روز بعد به زندان قصر منتقل کردند و آنجا بود که مادرم را در سلول دیدم و متوجه شدم که در اثر شکنجه‌های فراوان توان ایستادن ندارد. ساواک از هر راهی برای شکنجه جسمی و روحی مادر استفاده می‌کرد اما او زنی بسیار قوی و مقاوم بود. آنجا خیلی آرام از من دلجویی می‌کرد و نوازشم می‌کرد و به‌طوری که صدای ما شنیده نشود با من صحبت می‌کرد.

دعا در حق زندانبان‌ها

وقتی مرا با جسم نیمه‌جان به سلول مادر می‌آورند، یکی از سربازها چند حبه قند و خوشه کوچکی انگور را به داخل پرت می‌کند و به مادرم می‌گوید: «خانم، اینها را به دخترت بده خیلی رنگ پریده شده و پاهایش روی زمین کشیده می‌شود. شاید کمی به دردش بخورد.» مادر به آن سرباز می‌گوید:« برایت دعا می‌کنم.» او هم پاسخ می‌دهد که اگر بلدی دعا کنی برای خودت دعا کن که از اینجا نجات پیدا کنی!

رها کردن موش در سلول زندانیان

یکی از کارهای کثیف آنها رها کردن چند موش درسلول ما بود. من در آن شرایط شکنجه شدید و بعد از آن چیز زیادی به یاد نداشتم. مادرم در کتاب خاطراتش نقل می‌کند که «دخترم (رضوانه) می‌ترسید و وحشت می‌کرد و خودش را به من می‌چسباند و می‌گریست. تا صبح موش‌ها در وسط سلول جولان می‌دادند و از در و دیوار بالا و پایین می‌رفتند. در آن شرایط و اوضاع، بایستی به دخترم دلداری می‌دادم ولی به‌دلیل ترس از میکروفن‌های کار گذاشته شده و شنیدن حرف‌هایمان، پتو را به سر می‌کشیدیم و به بهانه خوابیدن،در همان وضعیت خیلی آهسته و آرام برایش صحبت می‌کردم.»

مادر و دختر پتویی

مادرم در کتاب خاطراتش مبارزات و روزهای زندان را روایت کرده‌است. یکی از خاطرات، مربوط به حجاب گرفتن من و مادرم در زندان است: «مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق‌آویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آنها از این کار، دریدن حجاب ـ نماد زن مومن و مسلمان ـ و شکستن روحیه ما بود، از این‌رو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش و به‌جای چادر استفاده می‌کردیم. عمل ما در آن تابستان گرم برای مأموران خیلی تعجب‌آور بود، آنها به استهزا و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا می‌کردند.»

بانوی مبارز؛ نخستین فرمانده سپاه غرب

مقام معظم رهبری درباره مرضیه حدیدچی فرمودند: «ما زن مثل خواهر دباغ می‌خواهیم، من لذت می‌بردم آن زمانی که ایشان در فرماندهی سپاه همدان بودند، مانند شیر می‌غرید و مردها را فرماندهی می‌کرد.» مرضیه حدیدچی (دباغ)، بانوی مبارز انقلاب، از سال ۱۳۴۰ به جمع مبارزان با رژیم شاه پیوست و با توزیع اعلامیه‌های امام‌(ره) وارد مبارزات سیاسی شد. به‌دلیل اعتقادات راسخی که ریشه در اسلام داشت ساواک با شکنجه‌های وحشتناک نتوانست این بانوی شجاع را از هدفی که داشت دور کند. بانو دباغ، سال ۱۳۵۳ پس از آزادی موقت از زندان برای درمان جراحت‌های ناشی از شکنجه، توسط نیروهای انقلابی از کشور خارج ‌شد ولی دست از مبارزات خود نکشید. او در پایگاه‌های نظامی در مرز لبنان و سوریه آموزش‌های رزمی و چریکی دید و پس از آن به آموزش نظامی مبارزان علیه پهلوی پرداخت. او پس از هجرت امام(ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷ به ایشان پیوست و ازجمله محافظان شخصی امام(ره) و خانواده امام(ره) ‌شد. خواهر طاهره، عنوانی بود که توسط امام‌(ره) به این بانوی مبارز خطاب می‌شد. بانو حدیدچی پس از انقلاب نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز تجربه کرد و مدتی نیز مسئولیت بسیج خواهران کل کشور را برعهده داشت. همچنین یکی از اعضای هیأت ۳نفره‌ای بود که مأمور به ابلاغ پیام تاریخی امام‌خمینی‌(ره) به گـورباچــف بود. مرضیه حدیدچی(دباغ)، ۲۷ آبان ۱۳۹۵ در ۷۷ سالگی درگذشت.

منبع : همشهری آنلاین 

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: انقلاب 57 تاریخ انقلاب امام ره

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۰۷۳۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟

به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

 
 

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • مشکلات جسمی اسرای فلسطینی بعد از آزادی بر اثر شکنجه در زندان
  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • نور محبوسی که خاموش نشد
  • آزادی ۱۸ زندانی سبزواری در پویش ملی «نذر هشتم»
  • مادر قاتل آگهی مفقودی بچه را منتشر کرد!
  • مادر قاتلی که آگهی مفقود شدن فرزندش را منتشر کرد
  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • عکسی از مادر سیدحسن خمینی در مراسم تشییع پیکر عروس ارشد امام /دختر امام هم آمد
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟